ارمیاارمیا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

كم كم دارم بزرگ ميشم

تاب تاب خمير

1392/8/20 17:15
نویسنده : سروین
602 بازدید
اشتراک گذاری

تاب تاب خمير كره و پنير دست كي بالا مشغول تلفن

دست كوچولوي ارميا كه محكم ميزنه به سينه اش و ميگه من من

اين شعر شده ورد زبونم هر وقتي كه ارميا خوابش مياد خوابشروع ميكنه به سينه اش ميزنه ميگه نون نون يعني تاب تاب خمير رو بخون تا من بخوابم

يه وقتايي به دومين بار نميكشه كه خوابش ميبره اما اماناوه از وقتي كه با صد بار هم خوابش نميبره با گريه و التماس ميكنه كه دوباره باز هم اين چند تا كلمه رو واسش بخونم اون موقع ديگه خيلي ديوونه كننده ميشه عصبانیکلافه

ولي اخرش كه به خواب ميره به خودم ميگم شعر خوندن كه چيزي نيست تو بخواه تا من دنيا رو فدات كنم قلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

صبا
25 آبان 92 9:04
سلام تاب تاب خمیر شیشه پر پنیر دست من بالا دست من بالا دلم تنگ بید چرا نمیاین
نیلوفر
26 آبان 92 11:39
الهی من قربون اون دست کوچولوی مردونه ش برممممممم. آخه یه بچه چقدر میتونه احساساتی باشه. کاش زودتر عکسهای محرم و هم بذاری تا همه ببینن پسرت چه عشق حسینی شده./ منم دلم میخواد اما خودت میدونی که جور نمیشه