اولین گام
از دیشب که می خواستی لالا کنی شیر خوردن ممنوع شد و من و تو موندیم و یه دنیا سر درگمی
حالا چه جوری وقتی گریه میکنی ارومت کنم
چه جوری تو رو به خواب ببرم
چه جوری وقتی میخوای دنبال کارهای خطرناک بری فریبت بدم با چی سرت رو گرم کنم
حالا قتی تو ماشین حوصلت سر رفت من چیکار کنم
وقتی زمین میخوری و بدنت درد میگیره با چی ارومت کنم قربونت بشم چه جوری یادم بره که با چشمای پر از اشک وقتی میدیدی شیر میدم با همون چشمای پر از اشک شروع میکردی به خندیدن و ذوق کردن
عزیزم باور کن برای من این دوره از شیر گرفتن تو خیلی سخت تر میگذره احساس میکنم مادر خیلی بدی هستم که تو رو از چیزی که این همه دوست داری محروم کردم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی