ارمیاارمیا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره

كم كم دارم بزرگ ميشم

معجزه

1392/5/30 14:16
نویسنده : سروین
260 بازدید
اشتراک گذاری

دلم میخواد قدرتی داشتم تا نگرانی را ازدلت برانم دستانی شفاگر تا بزدایم از وجودت هر چه که نباید باشد

و به جای انها بگذرام همانی را که ارزوی همه ی ماست

اشک هایم رو از تو پنهان میکنم تا ندانی دلشوره هایم را تا بیشتر از این در دلت غوغا نشود

خدا رو انقدر صدا میزنم تا بهترین ها رو برای تو رقم بزند

نازنینم میدانم که میدانی روی سخنم با توست

در این دنیای کوچک دل من و تو یک شادی بزرگ میخواهد که آن شادی در دستان بزرگ خداوند است

امروز خدا را قسم دادم به دستانش به چشمانش که در این روز عید دل ما را شاد کند

تنها کاری که میتوانم عاجزانه برای دل خودم و تو انجام دهم

شرمنده عاجزم تا کنون بیچاره گی اینقدر در نظرم بزرگ نبود

مثال شخصی هستم که مانند یک گدا  از خدا طلب معجره میکنم

 

خدای من خدای بزرگ و قدرتمند من

من برای گدایی خواسته ام درهای تو رو میزنم و در این نیمه شب صدایت میکنم صدایم رو شنوا باش مشکن دلم را عیدم را بی عیدی مگذار

 

 

 

 پ ن : خدا جونم قربونت برم اصلا خوب نیست دست بنده ات رو بگیری ببری تا اسمون هفتم یهو از اونجا ولش کنی بیفته زمین

اما ما باز هم شاکریم و هنوز امیدم به بزرگی و لطف خودته ...خدایا شکر بابت هر چیزی که دادی یا ندادی حکمت  و قسمتت رو شکر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

مامان آرینا موفرفری
18 مرداد 92 4:18
نماز روزه هاتون قبول.
عیدتون مبارک


عيد شما هم مبارك ممنون به وبم سر زدي
نیلوفر
25 مرداد 92 20:04
عزیزممممممممممم. مارو باش رو دیوار کی یادگاری نوشتیم. به من میگی بهش فکر نکن اونوقت خودت میشینی گریه میکنی؟؟؟ الهییییییی فدای اون دلت بشم